من درهوای سرد نگاهت نشسته ام ایینه ام که درصف رخوت نشسته ام/من ایستاده ام جهت احترام تو رفتی وبازخسته به راهت نشسته ام/من گندمم به مزرعه شعرهای تو صبح درو به شانه قسمت نشسته ام/دلسنگ شدن شان شما نیست نازنین برگرد که تا صبح قیامت نشسته ام/از در که امدی به خدا عاشقت شدم برفم که مست روی لباست نشسته ام..../(تقدیم به همه زمستانی ها)
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » فرامرزخودسیانی ( یکشنبه 87/6/3 :: ساعت 6:10 عصر )